
بین دو نفر همیشه احتمال اختلاف نظر وجود دارد و شیوه اداره و حل این اختلاف ها با شادکامی و موفقیت ازدواج ارتباط دارد. یک مورد تفاوت در این است که آیا به محض پدیدار شدن اختلاف نظر، مستقیما از آن صحبت می شود یا نه.
زن و شوهر های شادکام گرایش به آن دارند که به هنگام بروز مشکل به بحث راجع به آن بپردازند؛ این در حالی است که زوج های ناموفق و ناراضی ظاهرا آن را نادیده می گیرند، اما این زوج ها مشکلات خود را از یاد نمی برند. در عوض، آنها را همچون سندی لاک و مهر شده حفظ می کنند تا بعدها در یک مشاجره بزرگ مجددا آن را به جریان بیندازند.
روان شناسان متوجه شده اند که رایج ترین الگوی ازدواج های مسئله دار آن است که همسری پس از آن که طرف مقابل کاری کرد یا سخنی گفت، به جای آن که بکوشد درباره اش گفتگو کند، آن را نادیده می گیرد، به عبارت دیگر زن و شوهرهای ناراضی اجازه می دهند تا رنجش و دلخوری هایشان در طول زمان بر روی هم انباشته شوند و ان گاه است که به بحث راجع به انها می پردازند.
هنگامی که از مشکلات سخن به میان می آید، سبک بحث و بررسی آنها اهمیت می یابد. مشاوران خانواده دریافته اند که زن و شوهرهایی که از مسائل خود صحبت نمی کنند کمتر از کسانی که بدون خصومت به بحث از مشکلاتشان می پردازند، احساس خشنودی می کنند، اما نسبت به کسانی که این مشکلات را به شیوه خصمانه مطرح می کنند،خشنودترند. در ازدواج های موفق و شادکام وقتی یکی از طرفین راجع به چیزی گلایه می کند، طرف مقابل با توجه کردن به او و پاسخ دادن به شیوه ای بی طرفانه و توام با درک، دست به استفاده از مهارت های گوش فرا دادن فعال می زند. اما هنگامی که در یک ازدواج ناموفق یکی از طرفین دست به شکوه و گلایه می زند، طرف مقابل به صورت مقابله به مثل پاسخ می دهد.
برای روشن شدن مطلب، به مثال زیر توجه کنید:
زن: تو زباله را فراموش کردی بیرون بگذاری!
مرد: بله؟!! پس اون بشقاب هایی که تمام سینک ظرفشویی را گرفته اند چی؟!!
در تحقیقی، از زوج های تازه متاهل خواستند به بحث و گفتگو با یکدیگر پرداخته و بکوشند زمینه های گوناگون اختلاف نظر را بر طرف سازند. انها دریافتند که زن و شوهرهای شادکام بر موضوع ها و اختلاف نظر های اختصاصی تمرکز می کنند، حال آن که زوج های ناراضی بیانات و گفته های طرد کننده شخصی را به کار می برند؛ " تو آدم خشک و بی روحی هستی!"، " تو یک آدم کاملا غیر منطقی هستی!"، "تو اصلا نمی فهمی راجع به چی داری صحبت می کنی!"، و پیرو این گفته ها، از زور و اعمال فشار استفاده می کنند؛ " اگر ادامه بدی از شام خبری نیست!"،" این کار را بکن و الا تو را به خانه مادرت نمی برم!"،"به روشی که من می خواهم این کار صورت می گیرد و لاغیر!".
برچسبها: رضايت مشترك سينا خداكرم سينا خداكرم نصرين صفري
عثمان یازده سال حکومت کرد و در این مدت، جز آن ایام پایانی (حدود یک ماهی که شورش به طول انجامید) اصلا در مدینه حضور نداشته و ارتباطی بین ایشان و عثمان نبوده است. و گاهی هم که به مدینه می آمده و یا گزارشی از خلافکاری های عثمان به او می رسیده ؛ مراتب را به او گوشزد می کرده است.

در نهج البلاغه سخنی از امیرالمومنین علیه السلام نقل شده که برای آشنایان با تاریخ غدیر و سقیفه قدری سوال برانگیز است. سخنی که مجموع آن کمتر از دو خط است و خطبه 240 نهج البلاغه را به خود اختصاص داده است. مرحوم سید رضی در آغاز این خطبه چنین می نویسد:
و من كلام له ع قاله لعبد الله بن العباس و قد جاءه برسالة من عثمان و هو محصور یسأله فیها الخروج إلى ماله بینبع، لیقل هتف الناس باسمه للخلافة، بعد أن كان سأله مثل ذلك من قبل، فقال علیه السلام:
این بخشی از سخنان آن حضرت است كه به عبداللَّه بن عبّاس فرمود. زمانی كه [عبداللَّه بن عبّاس] از طرف عثمانِ گرفتار در محاصره(1)، نامهاى براى آن بزرگوار آورد که در آن نامه از حضرت علی علیهالسلام خواسته بود به مِلك خود در یَنبُع(2) تشریف ببرد تا هیاهوى مردم براى خلافت آن حضرت فروکش کند.(3) هر چند مانند این حرف را پیش از این هم زده بود.(4)
امیرالمومنین در پاسخ عثمان به ابن عباس فرمود:
یَا ابْنَ عَبَّاسٍ مَا یُرِیدُ عُثْمَانُ إِلَّا أَنْ یَجْعَلَنِی جَمَلًا نَاضِحاً بِالْغَرْبِ أَقْبِلْ وَ أَدْبِرْ بَعَثَ إِلَیَّ أَنْ أَخْرُجَ ثُمَّ بَعَثَ إِلَیَّ أَنْ أَقْدُمَ ثُمَّ هُوَ الْآنَ یَبْعَثُ إِلَیَّ أَنْ أَخْرُج
ابن عبّاس! خواستهاى جز این ندارد كه مرا به مانند شتر آبكش با دلو قرار دهد، بیایم و بروم، پیش از این به سوی من فرستاده فرستاد كه از مدینه بیرون روم، دوباره فرستاد كه براى یارى او از ینبع به مدینه باز گردم، الان هم فرستاده كه خارج شوم!
سپس حضرت به نقش خود در مدت حضورش در مدینه اشاره کرده و می فرماید:
وَ اللَّهِ لَقَدْ دَفَعْتُ عَنْهُ حَتَّى خَشِیتُ أَنْ أَكُونَ آثِماً ؛ به خدا قسم به اندازهاى از او دفاع كردم كه ترسیدم آلوده به گناه شده باشم.
با شنیدن این سخن، بلافاصله این سوال به ذهن می آید که «چرا امیرالمومنین علیه السلام از عثمان دفاع کرد؟»
در پاسخ به این سوال توجه به مقدماتی ضرورت دارد:
1. امام علیه السلام هیچگاه به عثمان کمک نکرد و تنها از او دفاع کرد و بر اهل دقت پوشیده نیست که بین کمک و دفاع فرق ریشه ای وجود دارد. پس شبهه کمک به عثمان از اساس در سیره حضرت مطرح نیست تا خواسته باشیم به آن پاسخ دهیم.
امیرالمومنین علیه السلام با اینکه به عملکرد عثمان اعتراض داشت و از اساس حکومت او را ناحق می دانست اما به روش اعتراض مخالفین هم اشکال جدی داشت و آن را به دور از تعالیم اسلام می دانست. اینکه آب را روی او ببندند و به او ناسزا بگویند و یا با محاصره محل زندگی او باعث رعب و وحشت خانواده او شوند و مانند آن را مصادیق ظلم بود که حضرت خود را موظف به مقابله با آن می دانست هرچند که این کار در ظاهر دفاع از عثمان تلقی شود
برچسبها: اميرالمؤمنينعليعلي السلامسيناخداكرماميد پيشگر















































